انسان در قرن ۲۱ به نقش دین در رفع بحران های بشری پی برده و به آن گرایش پیدا کرده. چه در آفریقای جنوبی و مکزیک که نسبتا توسعه نیافته اند و چه در آمریکا، که از لحاظ اقتصادی جز جامعه های پیشرفته است، بیش از گذشته به خدا ایمان دارند. شاید بتوان این روزگار را عصر بازگشت به دین نامید. یک سری بحران ها وجود دارند که امروزه با بازگشت به سنت های آسمانی رفع آنها برای ما فراهم شده. اگر انسان حقیقت واقعی خود و هدف خلقت را بداند گرفتار بحران های متعدد نمیشود، خداوند در آیه۲۰ سوره طه میفرماید: هرکس از یاد من روی گرداند، درحقیقت زندگی تنگ خواهد داشت.
دین و بحران های معرفتی: شناخت اعم از حسن عقل و وحی الهی است انسان با استفاده از تعقل میتواند ضرورت وحی را اثبات کند یا بسیاری از حقایق زندگی انسان را روشن کند و با استفاده از آن بفهمد که آموزه های وحیانی یا هماهنگ و یا مبتنی بر عقل اند پس تمامی آنها عقلانی اند همانطور که در کتابهای دینی خواندیم عقل و وحی تضمین سعادت اند.
دین و بحران های اخلاقی: دین همواره پشتوانه اخلاق بوده. در این مورد از بحران هم باز وحی نقش مهمی دارد چون خداوند به عنوان راهنما و ناظر بر اعمال اوامر خودش را در قالب و وحی اختیار قرار می دهد. پیامبران هم به همین منظور مبعوث شدند. امروزه اکثریت جهان به تمدن رسیده اند اما با بحرانهای اخلاقی متعددی روبرو هستند. مثل آزار و اذیت جنسی کودکان و نوجوانان، تعدی به حقوق دیگران به بهانه حقوق بشر و دموکراسی، نقض شخصیت زن در جهان. امروز ملاک خوبی و بدی مادیات شده برای رفع این بحران باید بعد مادی را فراموش کرد نباید زندگی را منحصر به این دنیا دانست و تکامل اخلاقی و معنوی را باید در تعالیم پیامبران را جستجو کرد.
دین و بحران های روانی: بخش مهمی از روان پریشی ها و اضطراب به دوری از خدا، بی معنایی و بی هدفی زندگی بر میگردد. انسانی که هستی و بقای خود را از آن خدا بداند و بداند زندگی دنیایی آزمونگاهی است که خدا فراهم کرده دیگر بی معنای وجود ندارد، چون برای همه حوادث توجیح مناسبی دارد و هرگز برای چیزی که از دست داده ناراحت نمی شود چون دلبستگی شدید ندارد. در دیدگاه تجدد گرا، انسان موجودی مانند سایر حیوانات است که از طبیعت برخاسته و بر اثر تحولات زیستی به مرحله کنونی رسیده و تنها چیزی برای او از سوی خدا قابل تصور است پیشرفت و تسلط بیشتر بر جهان است. اما نگرش دینی کاملاً متفاوت است و تصویر دیگری از بقا و هستی ارائه می دهد. روانشناسان تجربی مانند جان مک کویری می گوید: دین و ایمان در پیشگیری و درمان ناهنجاری های روانی بسیار موثرند. انسان به دین نیاز دارد خدا هم در زمان های مختلف برای هدایت انسانها و خروج از تاریکی ها پیامبر را فرستاد.
دین و بحران فناوری: این بحران از لجبازی سر چشمه می گیرد. اینکه انسان بر ساخت ماشین توانا باشد، ذاتا نوعی ارزش به شمار میآید ساختن هر چیزی و استفاده از آن از هر طریقی بدون وجود حدومرز و نشاندهنده ولع پایانناپذیر است به گونه ای که قراردادهای انسانی و تعهد های سیاسی قادربه محدود ساختن آن نیست پس به عامل محدود کننده بزرگتری نیاز داریم، اگر تعلیم دینی سرلوحه عمل انسان قرار گیرد به راحتی میتواند غول فناوری را مهار کند.دین با نشان دادن جایگاه واقعی انسان در طبیعت محدودیتهایی را تعیین می کند.مثلاً پرهیز از اسراف در مصرف انرژی حتی در موقعیتی که محدودیت عامل انرژی وجود ندارد کاری لازم است و برخلاف دیدگاه های تجدد گرا و مصرف بیش از حد انرژی نشانه پیشرفت و شاخصههای توسعه یافتگی نیست.
در نگرش انسان دینباور سلطه بر طبیعت ذاتی نیست و صرفاً ابزاری برای شکوفا شدن استعداد هاست و همین برای تعیین محدودیت ها کافیست چون این انسان دینباور جهان را آیه ای از آیات الهی می داند و از این رو آن را شایسته احترام می داند، حقوق حیوانات و گیاهان را مراعات می کند. چون برای او ارزشهای معنوی در الویت قرار دارند. و در آخر در میان دین باوران هم مسئولیت سنگینی وجود دارد تا کاوش در منابع دینی به منظور گسترش شناخت تلاش برای عرضه آموزههای حیات دینی در قالب نوین پاسخگوی نیاز های متنوع انسان باشد. وظیفه همه دانشمندان دینی است.
دراین مقاله با دین و بحران های بشری را توضیح دادیم امیدواریم برای شما مفید باشد. لطفا نظرات خود را برای ما کامنت کنید.